- جعل کردن
- خبر دروغ اختراع کردن، چیزی ساختگی و نا اصل
معنی جعل کردن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جنگ کردن منازعه کردن، مباحثه کردن
شادمانی کردن
نعل زدن
ترابردن
الفنجیدن، انباشتن، فلنجیدن، انباشته کردن
واکشیدن
در کاری خلل وارد آوردن کار شکنی کردن
درآغوش گرفتن: (بچه را بغل کرد)
برانگیختن، زنده کردن (مردگان)، فرستادن
اوباردن بنگشتن ناجویده فرو بردن بلعیدن
درخواست کردن از درگاه خداوند متعال
برکنار کردن
برکنار کردن
شتاب کردن
کوشیدن
شاشیدن گمیز ریختن چامیدن شاشیدن ادرار کردن گمیز انداختن
بخشیدن بخشش کردن بخشش کردن
مراجعت کردن
سال کردن درخت. یک سال بار کم و یک سال بار بسیار آوردن
شکم نرفتن سخت شدن فضول در معده و اجابت نکردن آن با درد شکم
کشانیدن، آوردن: (او را بمحکمه جلب کردند)
زوج قرار دادن، چیزی را با چیزی دیگر برابر کردن، جفتگیری کردن بارور کردن چارپایان ماده را بوسیله چارپایان نر لقاح
ربودن بسوی خود کشیدن جلب کردن طوری تکلم میکند که همه شنودگان را جذب میکند)
منفصل کردن سوا کردن، دور کردن، تمیز دادن
آزاراندن دل خستن آزردن آزاردن ظلم کردن ستم کردن
پوشنیدن
فلنجیدن گرد آوردن، افزودن گرد کردن اندوختن گرد کردن گرد آوردن: (اموال بسیار جمع کرد)، فراهم کردن غند کردن: (لوازم و اسباب خانه را جمع کرد تا با وسیله نقلیه حمل کنند)
نبرد کردن رزم کردن پیکارکردن زد و خورد کردن
نی گفتن نپذیرفتن رد کردن (شهادت)، یا جرح کردن شاهد. رد کردن گواهی شاهد
استوار و قطع کردن
پاداش نیک یا بد دادن